سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوران ژیامبری حضرت عیسی ( ع )

که او برای تحریف دین مسیحیت ، این دین را پذیرفته باشد . البته هر کس که به این مهم پی می برد ، کشته مشد که از مهمترین این افراد برناما بود .

شائول کارهای انحرافی مهمی را صورت داد که مهمترین آنها عبارتند از :

1.     عوض کردن بشارتهای پیامبر آخرین به بشارت ظهور مجدد عیسی مسیح

2.      تثلیث یا سه خدایی

3.      روانشناسی تسلیم محض که مانعی بود برای مقابله با ظلم و ستم

دوران پیامبری حضرت عیسی ( ع )

پس از گذشت چندین صد سال  حضرت عیسی به پیامبری رسید و شروع به تبلیغ دستورات الهی نمود . مردم مستضعف و ستم دیده که جز ظلم وستم وشعارهای دروغین کاهنان یهودی چیز دیگری ندیده بودند به گرد عیسی جمع شدند و با پذیرش پیامبری او خود را در گروه حواریون وارد نمودند . کاهنان یهودی که توسط عزرا ، مسئله اختلاف نژادی و برتریت نژاد یهود را مطرح کرده بودند و معبد سلیمان را تبدیل به جایگاهی کرده بودند تا همه در آن گردآیند و به ظاهر به مردم احکام ده گانه موسی را آموزش دهند ولی در باطن برای خود مال و ثروت و جاه و جلالی کسب نمایند ، بیانات حضرت عیسی را خطری بزرگ برای خویش احساس نمودن لذا در سدد حذف عیسی ( ع ) برآمدند .

از جمله کسانی که فرماندهی حمله به خانه  حضرت عیسی ( ع ) را بر عهده گرفت ، فردی بود به نام شائول . آنان فردی را که شبیه به عیسی ( ع ) بود را دستگیر نموده و به صلیب کشیدند و او از جمله کسانی بود که استی فن یار اصلی حضرت عیسی را  به شهادت رساند .

پس از گذشت مدتی شائول با سپاهیانش وارد دمشق گردید و به مسجد مسیحیان رفت . حواریونی که از ترس فراری شده بودند با کمال تعجب دیدند که شائول به دین مسیحیت نماز می گذارد و عبادت می کند  لذا وقتی داستان را جویا شدند با این پاسخ شائول مواجه گردیدند که :

در راه که برای کشتن شما می آمدم ف روح عیسی ( ع )  بر من وارد شد و گفت : اینک که جان مرا گرفتی ، توبه کن و به دین مسیحیت وارد شو و لذا من نیز توبه کرده ام .

طولی نکشید که به یکی از بزرگان مسیحیت تبدیل گردید و تاثیر عظیمی را بر انحراف مسیحیت نهاد . شائول آنقدر خود را جازده بود که به پولس یا پاولس مقدس شهرت یافت و هیچ کسی فکر نمی کرد


یهودیت در سیر تاریخ

در این جا باید به چند نکته اساسی در مورد فرمان تصرف کنعان یا فلسطین امروزی توسط حضرت موسی با سیستهای فاتحانه قوم یهودیت برای فتح کنعان بپردازیم :

فرمان موسی ( ع ) فرمان و امر خدا بود و به منظور توسعه دین آن روز اسلام بود اما بعد از تشکیل قوم یهودیت ، آنان گمان بردند که یهودیت دین برترندو خدا این سرزمین را مختص انها قرار داده نه مختص دین خود .

 لذا بر این اساس مردم را به چند دسته تقسیم نمودند :

1)    بنی اسرائیل که نژاد برتر است .

2)     نژاد خادم که بنی اسرائیلی نیستند اما حاکمیت یهودیت را قبول دارند لذا در مقابل خدماتی که این قوم انجان می دهد باید به آنها غذا و امکانات داد .

 افرادی که حاکمیت بنی اسرائیل را قبول ندارند که باید کشته شوند .


یهودیت در سیر تاریخ

حضرت موسی 600 هزار نفر را به 6 گروه 100هزار نفری تقسیم نمود . هر گروه 100 هزارتایی را به 100 گروه 1000 نفری تقسیم نمود . و هر گروه  1000 نفری را به 10 گروه 100 نفره تقسیم کرد . هر گروه 100 نفره را به 2 گروه 50 نفره تقسیم کرد و هر گروه 50 نفره را به 5 گروه 10 نفره مبدل ساخت. در میان گروه 10 نفره هم یکی را به عنوان فرمانده معرفی کرد . سپاه دارای شیپورهای مختلف بود که معنای برخی از این شیپورها را فقط فرماندهان گروهها ی 100 هزار نفره می دانستند و آنها با به صدا درآوردن شیپوری که فقط مفهوم آن را فرماندهان گروههای 1000 نفره میدانستند ، پیامی را مرسانندند و به همین ترتیب ادامه می یافت تا پیامی خاص به فرماندهان گروههای 10 نفره می رسید و به این ترتیب بود که یک لشکر 600 هزار نفره یک شبه از رود نیل عبور داده شد .

این قانون مروزه نیز در بین یهودیان وجود ادرد که معروف است به عید پسه ، که همگی وارد صحرایی می شوند و آنرا اجرا می نمایند .

پس از نابودی فرعونیان ، حضرت موسی ماند با عده انبوهی از فرزندان و نوادگان یعقوب معروف به بنی اسرائیل که مدتها بود به جز بردگی با چیز دیگری آشنا نبودند لذا مدت 15 سال به آنها آموزشهای مختلفی را نشان داد که از جمله آناه علم چهره شناسی بود .

بعد 15 سال که بنی اسرائیل از آموزشهای کافی برخوردار شدند ، حضرت موسی به آنها دستور فتح کنعان را داد اما آنان سرپیچی نمودند و مورد نفرین حضرت موسی قرار گرفتند و به همین خاطر مدت 40 سال دچار سرگردانی شدند . پس از موسی طالوت به امر خدا رهبر قوم شد و با سپاهی که داوود هم در آن حاضر بود سرزمین کنعان را فتح نمود . چند سال بعد داوود پادشاه شد و حکومتی تشکیل داد و پس از چند سال ، پسرش سلیمان به جای او نشست . ÷س از سلیمان بین بنی اسرائیل اختلاف افتاد و قلمرو حکومتی به دو قسمت تبدیل شد . یکی متعلق به 10 پسر یعقوب که مرکز آن سامره بود و به دولت افراییم معروف شد و دیگری یهودیه با مرکزیت اورشلیم که متعلق به دو قبیله بزرگتر بود . پس از درگیری بین این دو دولت ، دولت یهودیه با آشوریان همدست شدند و دولت افراییم را از بین بردند و آن را قسمتی ازقلمرو خود نمودند .لذا تفاوت بین بنی اسرائیل با یهود در همین جاست یعنی اینکه یهودیان از نسل یهودا یکی از فرزندان یعقوب بوده اند و قسمتی از یاران حضرت موسی را تشکیل می داده اند که پس از شکست دادن مابقی یاران حضرت موسی خود را به عنوان یاوران اصلی در طول تاریخ نام برده اند و تمامی افتخارات   بنی اسرائیل و امتیازات انها را به گردن گرفته اند در صورتیکه طرفداران واقعی حضرت موسی جمعیت 600 هزار نفره بنی اسرائیلی بوده است نه جمعیت چندهزار نفره نسل یهودا .لذا تاریخ نشان داده است که فرزندان یهودا مکار که در فکر حذف برادری چون یوسف بود ، همانند او عمل نمودند و نسل عموزلدگان خود را یا ازبین بردند و یا در تاریخ محو نمودند . و بدین طریق این چنین نسل مغرضی قومی را به وجود آوردند با نام یهودیت .